داستان آبیدیک

clergy

klɜɹd͡ʒi


فارسی

1 عمومی:: دین‌ یار، روحانیون‌، مردروحانی، كاتوزی‌، روحانیون، مردروحانی‌، کاتوزی

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun ordained for religious duty: He was a member of the clergy.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code