coagulate

koægjəle͡it


فارسی

1 عمومی:: لخته‌ شدن‌ (خون‌)، دلمه‌ كردن‌، منعقد کردن، بستن‌، دلمه کردن، منعقد ساختن، دلمه شدن

شبکه مترجمین ایران


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code