دیکشنری
داستان آبیدیک
collapsible
kəlæpsɪbəl
فارسی
1
عمومی
::
قابل خراب كردن، فروریختنی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COLLABORATIVE SPACE
COLLABORATIVE WORK
COLLABORATIVELY
COLLABORATOR
COLLABORATOR GRYPHON SENSORS
COLLAGE
COLLAGEN MATRIX
COLLAGEN RICH
COLLAPSE
COLLAPSE DEPRESSION
COLLAPSE INTO
COLLAPSE SINKHOLE
COLLAPSE STRUCTURE
COLLAPSE UNDER
COLLAPSIBILITY
COLLAPSIBLE
COLLAR
COLLAR AND TIE MEN
COLLAR BONE
COLLAR NUT
COLLAR WORK
COLLARBONE
COLLARD GREENS
COLLARED
COLLARET
COLLARETTE
COLLARLESS
COLLATE
COLLATE WITH
COLLATERAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید