colonist

kɑlənɪst


فارسی

1 عمومی:: مستعمره‌ نشین‌، كسیكه‌ درتاسیس‌ مستعمره‌ای‌ شركت‌ میكند

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun settler: The colonist was a hardy person.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code