دیکشنری
داستان آبیدیک
composedly
kəmpozɪdli
فارسی
1
عمومی
::
باسایش خاطر، به رامی، به سودگی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COMPONENT ECOSYSTEM SERVICE MODELS
COMPONENT PARTS
COMPONENT PROTOTYPE
COMPONENT RESTORATION
COMPONENTIZE
COMPONENTS
COMPORT
COMPORT WITH
COMPORTMENT
COMPOS MENTIS
COMPOSANT SPATIAL OPTIQUE
COMPOSE
COMPOSED
COMPOSED OF
COMPOSED UNIT
COMPOSEDLY
COMPOSEDNESS
COMPOSER
COMPOSING
COMPOSING STICK
COMPOSITE
COMPOSITE AIRCRAFT
COMPOSITE GRADE
COMPOSITE MAP
COMPOSITE RELATIVE PERMITTIVITY SCALAR
COMPOSITE RELIABILITY
COMPOSITE SAMPLE
COMPOSITE SERVICE
COMPOSITE TIE
COMPOSITENESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید