دیکشنری
داستان آبیدیک
concurrently
kənkɜɹəntli
فارسی
1
عمومی
::
دمسازانه، باهم، یكجا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONCRETION
CONCRETIONARY
CONCRETIVE
CONCUBINAGE
CONCUBINARY
CONCUBINE
CONCUPISCENCE
CONCUPISCENT
CONCUPISCIBLE
CONCUR
CONCUR ON
CONCURRENCE
CONCURRENCY
CONCURRENT
CONCURRENT QUALITIZING QUANTITATIVE DATA
CONCURRENTLY
CONCUSSION
CONCUSSIVE
CONDEITIONAL BRANCH
CONDEMN
CONDEMN AS
CONDEMN FOR
CONDEMN TO
CONDEMNABLE
CONDEMNATION
CONDEMNATORY
CONDENSABILITY
CONDENSABLE
CONDENSATE
CONDENSATE POLISHING SYSTEM
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید