دیکشنری
داستان آبیدیک
condescension
kɑndɪsenʃən
فارسی
1
عمومی
::
موافقت، تمكین، واگذاری، اعطاء، مدارا
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONDENSATION
CONDENSATION LIGATION
CONDENSE
CONDENSE TO
CONDENSED
CONDENSED MILK
CONDENSED STATEMENT
CONDENSER
CONDENSER TUBES
CONDENSING DEMAND
CONDENSING PROCESS
CONDESCEND
CONDESCEND TO
CONDESCENDING
CONDESCENDINGLY
CONDESCENSION
CONDIGN
CONDIGNLY
CONDIMENT
CONDISCIPLE
CONDITION
CONDITION (TEST AUCTION)
CONDITION MONITORING
CONDITIONAL
CONDITIONAL BREAKPOINT
CONDITIONAL CASH TRANSFER
CONDITIONAL CASH TRANSFER PROGRAM
CONDITIONAL CONTRACT
CONDITIONAL CONVERGENCE
CONDITIONAL DISTRIBUTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید