دیکشنری
داستان آبیدیک
consistently
kənsɪstəntli
فارسی
1
عمومی
::
چنانكه باهم جور، نامنتاقص شد، بطورموافق
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONSISTENCE
CONSISTENCY
CONSISTENCY CHECK
CONSISTENCY CONDITION
CONSISTENCY INDICATORS
CONSISTENCY PROOF
CONSISTENCY PROVISION
CONSISTENCY THEORY
CONSISTENCY RATIO
CONSISTENT
CONSISTENT EQUATIONS
CONSISTENT ESTIMATE
CONSISTENT ESTIMATOR
CONSISTENT FLOW
CONSISTENT TEST
CONSISTENTLY
CONSISTORY
CONSOCIATE
CONSOCIATION
CONSOCIATIONAL
CONSOCIATIONALISM
CONSOLABLE
CONSOLATION
CONSOLATORY
CONSOLE
CONSOLE ON
CONSOLE TABLE
CONSOLE TABLES
CONSOLE WITH
CONSOLIDANT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید