دیکشنری
داستان آبیدیک
consolidant
kənsɑlɪdənt
فارسی
1
عمومی
::
یك پارچه كننده، سخت كننده، محكم كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONSISTENT TEST
CONSISTENTLY
CONSISTORY
CONSOCIATE
CONSOCIATION
CONSOCIATIONAL
CONSOCIATIONALISM
CONSOLABLE
CONSOLATION
CONSOLATORY
CONSOLE
CONSOLE ON
CONSOLE TABLE
CONSOLE TABLES
CONSOLE WITH
CONSOLIDANT
CONSOLIDATE
CONSOLIDATED ENTITIES
CONSOLIDATED FINANCIAL STATEMENTS
CONSOLIDATED INCOME STATEMENT
CONSOLIDATED NET ASSETS
CONSOLIDATED NET INCOME
CONSOLIDATED STATEMENT OF PROFIT
CONSOLIDATED STATEMENTS
CONSOLIDATED STATISTICS
CONSOLIDATED TAX RETURN
CONSOLIDATION
CONSOLIDATION OF DEEDS
CONSOLIDATION SETTLEMENT
CONSOLS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید