دیکشنری
داستان آبیدیک
controllership
kɑntɹolɜɹʃɪp
فارسی
1
عمومی
::
بازرسی، نظارت، ممیزی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONTROLLABLE
CONTROLLABLE COST
CONTROLLABLE COSTS
CONTROLLABLE VARIANCE
CONTROLLED ACCESS PROTECTION PROfiLE
CONTROLLED DRUG RELEASE
CONTROLLED FLIGHT INTO TERRAIN
CONTROLLED FOREIGN CORPORATION
CONTROLLED POLLINATION
CONTROLLED PROCESSES
CONTROLLED REPRESENTATION
CONTROLLED SUBSTANCES
CONTROLLER
CONTROLLER AREA NETWORK
CONTROLLER CENTRIC ARCHITECTURE
CONTROLLERSHIP
CONTROLLING
CONTROLLING BEHAVIOUR
CONTROLLING IDEA
CONTROLMENT
CONTROLS
CONTROVERSIAL
CONTROVERSIALIST
CONTROVERSIALLY
CONTROVERSIES AND CURRENT PRACTICE
CONTROVERSY
CONTROVERT
CONTROVERTIBLE
CONTROVERTIST
CONTUMACIOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید