دیکشنری
داستان آبیدیک
contumely
kɑntuməli
فارسی
1
عمومی
::
خفت، بی حرمتی، اهانت، سبكی، توهین
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONTROLS
CONTROVERSIAL
CONTROVERSIALIST
CONTROVERSIALLY
CONTROVERSIES AND CURRENT PRACTICE
CONTROVERSY
CONTROVERT
CONTROVERTIBLE
CONTROVERTIST
CONTUMACIOUS
CONTUMACIOUSLY
CONTUMACIOUSNESS
CONTUMACY
CONTUMELIOUS
CONTUMELIOUSLY
CONTUMELY
CONTUSE
CONTUSION
CONUNDRUM
CONURBATION
CONVALESCE
CONVALESCE FROM
CONVALESCENCE
CONVALESCENT
CONVECT
CONVECTION
CONVECTION HEAT TRANSFER COEFFICIENT
CONVECTION RAIN
CONVECTION STEAMER
CONVECTIVE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید