دیکشنری
convector
kənvɛktəɹ
فارسی
1
عمومی
::
جسم انتقال دهنده گرما (مایع یا گاز وغیره)
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CONTUSION
CONUNDRUM
CONURBATION
CONVALESCE
CONVALESCE FROM
CONVALESCENCE
CONVALESCENT
CONVECT
CONVECTION
CONVECTION HEAT TRANSFER COEFFICIENT
CONVECTION RAIN
CONVECTION STEAMER
CONVECTIVE
CONVECTIVE FLOW
CONVECTIVE OVERTURN
CONVECTOR
CONVENE
CONVENIENCE
CONVENIENCE PRODUCT
CONVENIENCE SAMPLE
CONVENIENCE SAMPLING
CONVENIENCE STORE
CONVENIENCE YIELD
CONVENIENCY
CONVENIENT
CONVENIENTLY
CONVENT
CONVENTICLE
CONVENTION
CONVENTION AGAINST TORTURE AND OTHER CRUEL, INHUMAN OR DEGRADING TREATMENT OR PUNISHMENT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید