دیکشنری
داستان آبیدیک
corruptly
kəɹʌptli
فارسی
1
عمومی
::
بطورفاسد، ازروی تباهی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CORROSIVENESS
CORROSOMETER
CORRUGATE
CORRUGATED IRON
CORRUGATION
CORRUGATOR
CORRUPT
CORRUPTER
CORRUPTIBILITY
CORRUPTIBLE
CORRUPTIBLY
CORRUPTION
CORRUPTION PERCEPTION INDEX
CORRUPTION RISK
CORRUPTIVE
CORRUPTLY
CORRUPTOR
CORSAGE
CORSAIR
CORSELET
CORSET
CORSET COVER
CORSETIERE
CORSICAN
CORSLET
CORTEGE
CORTES
CORTEX
CORTICAL
CORTICAL AROUSAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید