دیکشنری
داستان آبیدیک
crusted
kɹʌstɪd
فارسی
1
عمومی
::
جرم دار، كهنه، پوست دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRUSH ROOM
CRUSH TO
CRUSH UP
CRUSH ZONE
CRUSHED BY
CRUSHED PEPPER FLAKES
CRUSHER
CRUST
CRUST OF THE EARTH
CRUST OF WINE
CRUSTACEAN
CRUSTACEOUS
CRUSTAL
CRUSTAL DEFORMATION CYCLE
CRUSTAL ROCKS
CRUSTED
CRUSTIFICATION
CRUSTILY
CRUSTINESS
CRUSTY
CRUTCH
CRUTCHED
CRUX
CRUX OF THE MATTER
CRY
CRY ALL THE WAY TO THE BANK
CRY BABY
CRY BEFORE IS HURT
CRY BLOODY MURDER
CRY CROCODILE TEARS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید