دیکشنری
crystallitis
kɹɪstəla͡itɪs
فارسی
1
عمومی
::
ماس جلیدیه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CRYSTAL DIODE
CRYSTAL GAZER
CRYSTAL GAZING
CRYSTAL GLASS
CRYSTAL LATTICE
CRYSTAL PENDANT
CRYSTAL PULLING
CRYSTAL VIOLET
CRYSTALIZE
CRYSTALLIFEROUS
CRYSTALLINE
CRYSTALLINE CELLULOSE
CRYSTALLINE LENS
CRYSTALLINE SILICA
CRYSTALLITE
CRYSTALLITIS
CRYSTALLIZABLE
CRYSTALLIZATION
CRYSTALLIZE
CRYSTALLIZED
CRYSTALLIZED INTELLIGENCE
CRYSTALLIZER
CRYSTALLOGRAPHY
CRYSTALLOID
CRYSTOBALITE
CRYTOGAM
CS
CSI=CHANNEL STATE INFORMATION
CSR
CT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید