دیکشنری
داستان آبیدیک
cucullate
kjukʌle͡it
فارسی
1
عمومی
::
(گش- جش) شبیه كلاه خود، كلاهك دار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CUBIST
CUBIST MODEL
CUBISTIC
CUBIT
CUBITAL
CUBITAL NEVRE
CUBITUS
CUBOID
CUCKOLD
CUCKOLDRY
CUCKOO
CUCKOO CLOCK
CUCKOO FLOWER
CUCKOOPINT
CUCULIFORM
CUCULLATE
CUCULLATED
CUCUMBER
CUCURBIT
CUCURBITACEOUS
CUD
CUDBEAR
CUDCHEWER
CUDDLE
CUDDLE UP
CUDDLE UP WITH A BOOK
CUDDLESOME
CUDDLY
CUDDY
CUDGEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید