داستان آبیدیک

debit

dɛbɪt


فارسی

1 عمومی:: بدهكار كردن‌، بدهی‌، پای‌ كسی‌، در ستون‌ بدهی‌ گذاشتن‌، بدهكار، حساب‌ بدهی‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   verb ADV. automatically PREP. from The money will be debited from your account. | with Your current account is automatically debited with the amount of your purchase.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code