داستان آبیدیک

deformed


فارسی

1 عمومی:: ناقص‌ شده‌، بدشكل‌

شبکه مترجمین ایران

2 :: تغییر شکل یافته

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | be born | become ADV. badly, severely She had a badly deformed hand. | slightly | hideously, horribly

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code