دیکشنری
داستان آبیدیک
disinherited
dɪsɪnhɛɹɪtɪd
فارسی
1
عمومی
::
عاق، محروم ازارث
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISINCLINED TO
DISINCORPORATE
DISINFECT
DISINFECTANT
DISINFECTION
DISINFEST
DISINFESTANT
DISINFESTATION
DISINFLATION
DISINFLATIONARY
DISINGENUOUS
DISINGENUOUSLY
DISINGENUOUSNESS
DISINHERIT
DISINHERITANCE
DISINHERITED
DISINHIBITED SOCIAL ENGAGEMENT DISORDER
DISINHIBITORY PROCESS
DISINTEGRABLE
DISINTEGRATE
DISINTEGRATING
DISINTEGRATION
DISINTER
DISINTEREST
DISINTERESTED
DISINTERESTEDLY
DISINTERESTEDNESS
DISINTERMEDIATED LENDING
DISINTERMEDIATING
DISINTERMEDIATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید