دیکشنری
داستان آبیدیک
dismantlement
dɪsmæntəlmənt
فارسی
1
عمومی
::
پیاده كردن (ماشین الات)، منحل كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISLOCATED
DISLOCATION
DISLOCATION SLIP
DISLODGE
DISLODGE FROM
DISLODGEMENT
DISLOYAL
DISLOYALLY
DISLOYALTY
DISMAL
DISMAL SCIENCE
DISMALLY
DISMALNESS
DISMALS
DISMANTLE
DISMANTLEMENT
DISMAST
DISMAY
DISMAYED
DISMEMBER
DISMEMBERMENT
DISMISS
DISMISS AS
DISMISSAL
DISMISSION
DISMISSIVE
DISMOUNT
DISMOUNT FROM
DISMUTATION
DISNNUL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید