دیکشنری
داستان آبیدیک
disrupted
dɪsɹʌptɪd
فارسی
1
عمومی
::
تركیده، شكسته، سواشده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISRELATION
DISRELISH
DISREMEMBER
DISREPAIR
DISREPUTABILITY
DISREPUTABLE
DISREPUTE
DISRESPECT
DISRESPECTABLE
DISRESPECTFUL
DISRESPECTFULLY
DISRETIONARY TIME
DISROBE
DISROOT
DISRUPT
DISRUPTED
DISRUPTED STATE
DISRUPTION
DISRUPTIVE
DISRUPTIVE BEHAVIOR DISORDER
DISRUPTIVE CHANGE
DISRUPTIVE EVENT
DISRUPTIVE INNOVATION
DISRUPTIVE MOOD DYSREGULATION DISORDER
DISRUPTIVE MOOD DYSREGULATION DISORDER (DMDD)
DISRUPTIVE TECHNOLOGIES
DISSATISFACTION
DISSATISFACTORINESS
DISSATISFACTORY
DISSATISFIED
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید