داستان آبیدیک

dynamic


فارسی

1 حسابداری و مالی:: ساز و کار

واژگان شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: وابسته‌ به‌ نیروی‌ محركه‌، شخص‌، جنباننده‌، حركتی‌

شبکه مترجمین ایران

3 عمومی:: پویایی

واژگان شبکه مترجمین ایران

4 عمومی:: پویا

شبکه مترجمین ایران

5 روان شناسی و مشاوره:: دینامیک

واژگان شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be, seem | become | remain The business has managed to change and remain dynamic. ADV. highly, truly These countries are characterized by highly dynamic economies. | fully | increasingly | essentially, fundamentally The process is essentially dynamic with ideas and feedback flowing both ways.

Oxford Collocations Dictionary

2 general:: adj. vibrant: He was a dynamic leader.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code