داستان آبیدیک

emanate

ɛməne͡it


فارسی

1 عمومی:: جاری‌ شدن‌، بیرون‌ امدن‌، ناشی‌ شدن‌، سرچشمه‌ گرفتن‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: emanate from/through sth/sb to come out of or be produced by something or someone • Angry voices emanated from the room.

Cambridge-Phrasal Verbs


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code