دیکشنری
داستان آبیدیک
encourager
enkɜɹɪd͡ʒəɹ
فارسی
1
عمومی
::
پرورنده، مشوق، تشویق كننده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENCOMIASTIC
ENCOMIUM
ENCOMPASS
ENCOMPASS IN
ENCOMPASSING
ENCOMPASSMENT
ENCOPRESIS
ENCORE
ENCOUAGE
ENCOUNTER
ENCOURAGE
ENCOURAGE IN
ENCOURAGE STUDENTS
ENCOURAGE TO
ENCOURAGEMENT
ENCOURAGER
ENCOURAGING
ENCOURAGINGLY
ENCRADLE
ENCRATITES
ENCRIMSON
ENCRINITE
ENCROACH
ENCROACH ON
ENCROACHINGLY
ENCROACHMENT
ENCRUST
ENCRUSTMENT
ENCRYPTION
ENCULTURATION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید