دیکشنری
داستان آبیدیک
encompass
enkʌmpəs
فارسی
1
عمومی
::
دورگرفتن، حلقه زدن، دارا بودن، شامل، احاطه كردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENCLITIC
ENCLOSE
ENCLOSE IN
ENCLOSING
ENCLOSURE
ENCLOTHE
ENCLOUD
ENCODE
ENCODED
ENCODED PROPENSITIES
ENCODER
ENCODING
ENCOMIAST
ENCOMIASTIC
ENCOMIUM
ENCOMPASS
ENCOMPASS IN
ENCOMPASSING
ENCOMPASSMENT
ENCOPRESIS
ENCORE
ENCOUAGE
ENCOUNTER
ENCOURAGE
ENCOURAGE IN
ENCOURAGE STUDENTS
ENCOURAGE TO
ENCOURAGEMENT
ENCOURAGER
ENCOURAGING
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید