دیکشنری
داستان آبیدیک
encysted
ɪnsɪstɪd
فارسی
1
عمومی
::
كیسه ای، كیسه دار
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENCUMBER WITH
ENCUMBRANCE
ENCUMBRANCER
ENCUMBRANCES
ENCYCLICAL
ENCYCLOPAEDIA
ENCYCLOPAEDIC
ENCYCLOPAEDICAL
ENCYCLOPAEDISM
ENCYCLOPAEDIST
ENCYCLOPEDIA
ENCYCLOPEDIA OF ACCOUNTING SYSTEMS
ENCYCLOPEDIC
ENCYCLOPEDIST
ENCYST
ENCYSTED
END
END AISLE DISPLAY
END ALL
END AROUND
END AROUND BORROW
END AROUND CARRY
END AROUND SHIFT
END BANKING
END BRACES
END BULB
END CAP
END CRITERION
END DATE OF STAY
END DATE OF TRAVEL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید