enervation

enəɹve͡iʃən


فارسی

1 عمومی:: بیحالی‌، سستی‌، ناتوان‌ سازی‌، بی، بیرگی‌، ناتوانی‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code