دیکشنری
داستان آبیدیک
enfeeblement
ɪnfibəlmənt
فارسی
1
عمومی
::
سستی، تضعیف، ناتوان سازی، ناتوانی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENERGY MATRIX
ENERGY MOMENTUM TENSOR
ENERGY NON EQUIPARTITION
ENERGY OPERATES CHAN
ENERGY PERFORMANCE INDICATOR
ENERGY POLICY
ENERGY SECURITY
ENERGY SPECTRUM
ENERGY TECHNOLOGY PERSPECTIVES
ENERVATE
ENERVATION
ENFACE
ENFACEMENT
ENFANT TERRIBLE
ENFEEBLE
ENFEEBLEMENT
ENFEEBLING EFFECTS
ENFEOFF
ENFEOFFMENT
ENFETTER
ENFILADE
ENFLAME
ENFLEURAGE
ENFOLD
ENFOLD IN
ENFORCE
ENFORCE ON
ENFORCEABLE
ENFORCEMENT
ENFORCEMENT I
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید