دیکشنری
داستان آبیدیک
ennuied
ɪnuid
فارسی
1
عمومی
::
دلتنگ، ملول، كسل، بیزار، خسته
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ENLIST IN
ENLISTED
ENLISTMENT
ENLIVEN
ENLIVENING STAGE
ENMASSE
ENMESH
ENMESH IN
ENMITY
ENNEAD
ENNEAGON
ENNEASTYLE
ENNOBLE
ENNOBLEMENT
ENNUI
ENNUIED
ENOCH
ENOLOGY
ENOPTROMANCY
ENORMITY
ENORMOUS
ENORMOUSLY
ENORMOUSNESS
ENOSTOSIS
ENOUCE
ENOUGH
ENOUGH AND SOME TO SPARE
ENOUGH FOOLISHNESS
ENOUGH IS AS GOOD AS A FEAST
ENOUGH IS ENOUGH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید