دیکشنری
داستان آبیدیک
erasement
ɪɹe͡izmənt
فارسی
1
عمومی
::
حك، محو، تراش
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ERADIACABLE
ERADIATE
ERADIATION
ERADICABLE
ERADICATE
ERADICATING
ERADICATION
ERADICATIVE
ERASABILITY
ERASABLE
ERASABLE STORAGE
ERASE
ERASE CHARACTER
ERASE FROM
ERASE HEAD
ERASEMENT
ERASER
ERASION
ERASMUS
ERASMUS + PROGRAMME
ERASTIAN
ERASTIANISM
ERASURE
ERATO
ERE
ERE LONG
EREBUS
ERECT
ERECTILE
ERECTILE INSUFFICIENCY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید