دیکشنری
داستان آبیدیک
ergotize
ɜɹgoʃiz
فارسی
1
عمومی
::
زنگ زده كردن، سگاله زده كردن، باسگاله یازنگ م
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ERETHISM
EREWHILE
EREWHILES
ERFUGE
ERGENCY
ERGO
ERGOGENIC EFFECT
ERGOGRAPH
ERGOMETER
ERGONOMICS
ERGONOMIST
ERGOT
ERGOT OF RYE
ERGOTINE
ERGOTISM
ERGOTIZE
ERICA
ERICACEOUS
ERICOID
ERIN
ERIS
ERISTIC
ERITREA
ERLENMEYER FLASK
ERMINE
ERMINED
ERNE
ERODE
ERODED
ERODIBLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید