دیکشنری
داستان آبیدیک
estimative
ɛstəme͡itɪv
فارسی
1
عمومی
::
تخمین كننده، براوردكننده، تقویم كننده، سنجنده
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ESTHESIA
ESTHESIOMETER
ESTHESIS
ESTIMABLE
ESTIMABLY
ESTIMATE
ESTIMATE THE COST AT
ESTIMATED COST TO COMPLETE
ESTIMATED IMPACTED SET
ESTIMATED ITEMS
ESTIMATED LIABILITY
ESTIMATED PERIMETER HEADS
ESTIMATED REVENUE
ESTIMATED USEFUL LIFE
ESTIMATION
ESTIMATIVE
ESTIMATOR
ESTIVAL
ESTIVATE
ESTOC
ESTONIA
ESTONIAN
ESTOPPEL
ESTOVERS
ESTRADE
ESTRANGE
ESTRANGED
ESTRANGED FROM
ESTRANGEMENT
ESTRAY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید