دیکشنری
داستان آبیدیک
exclusively
ɪksklusɪvli
فارسی
1
عمومی
::
چنانكه ازدخول دیگران جلوگیری ك، منحصرا، انحصارا
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXCLUSIONARY
EXCLUSIVE
EXCLUSIVE BUS LANE
EXCLUSIVE BUS LANES
EXCLUSIVE DISTRIBUTION
EXCLUSIVE ECONOMIC ZONE
EXCLUSIVE EVENTS
EXCLUSIVE JURISDICTION
EXCLUSIVE NOR GATE
EXCLUSIVE OF
EXCLUSIVE OR
EXCLUSIVE OR CATE
EXCLUSIVE OR ELEMENT
EXCLUSIVE POSSESSION
EXCLUSIVE RIGHT
EXCLUSIVELY
EXCLUSIVELY GRADUATE
EXCLUSIVENESS
EXCLUSIVISM
EXCLUSIVITY
EXCOGITATE
EXCOGITATION
EXCOGITATIVE
EXCOMMUBICATOR
EXCOMMUNICABLE
EXCOMMUNICATE
EXCOMMUNICATION
EXCOMMUNICATIVE
EXCOMMUNICATORY
EXCONVICT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید