دیکشنری
داستان آبیدیک
excoriate
ɛkskɔɹie͡it
فارسی
1
عمومی
::
پوست كندن از، تراشیدن، پوست چیزی را كندن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXCLUSIVELY
EXCLUSIVELY GRADUATE
EXCLUSIVENESS
EXCLUSIVISM
EXCLUSIVITY
EXCOGITATE
EXCOGITATION
EXCOGITATIVE
EXCOMMUBICATOR
EXCOMMUNICABLE
EXCOMMUNICATE
EXCOMMUNICATION
EXCOMMUNICATIVE
EXCOMMUNICATORY
EXCONVICT
EXCORIATE
EXCORIATION
EXCORTICATE
EXCREMENT
EXCREMENTAL
EXCREMENTITIOUS
EXCRESCENCE
EXCRESCENCY
EXCRESCENT
EXCRESCENTIAL
EXCRETA
EXCRETE
EXCRETION
EXCRETIVE
EXCRETORY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید