دیکشنری
داستان آبیدیک
executorial
ɛksɪkjutɔɹiəl
فارسی
1
عمومی
::
وصایتی، وابسته بقیم یاوصی، اجرائی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXECUTIVE FUNCTIONS
EXECUTIVE INFORMATION SYSTEM
EXECUTIVE INFORMATION SYSTEMS
EXECUTIVE LOUNGE
EXECUTIVE MANAGER
EXECUTIVE OFFICEN
EXECUTIVE PROGRAM
EXECUTIVE RECRUITMENT
EXECUTIVE ROUTINE
EXECUTIVE SUMMARY
EXECUTIVE SUPPORT SYSTEMS
EXECUTIVE SYSTEM
EXECUTIVE’S REQUEST
EXECUTIVES
EXECUTOR
EXECUTORIAL
EXECUTORSHIP
EXECUTORY
EXECUTORY COSTS
EXECUTRIX
EXECUTTIVE
EXEDRA
EXEGESIS
EXEGETE
EXEGETIC
EXEGETICAL
EXEGETICALLY
EXEGETICS
EXEGETIST
EXEMPLAR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید