دیکشنری
exemplar
ɪgzɛmplɑɹ
فارسی
1
عمومی
::
مثل، نسخه، نظیر، مثال، نمونه، مانند، سرمشق
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXECUTOR
EXECUTORIAL
EXECUTORSHIP
EXECUTORY
EXECUTORY COSTS
EXECUTRIX
EXECUTTIVE
EXEDRA
EXEGESIS
EXEGETE
EXEGETIC
EXEGETICAL
EXEGETICALLY
EXEGETICS
EXEGETIST
EXEMPLAR
EXEMPLARILY
EXEMPLARY
EXEMPLI GRATIA
EXEMPLIFICATION
EXEMPLIFY
EXEMPLIFY BY
EXEMPLUM
EXEMPT
EXEMPT EMPLOYEE
EXEMPT FROM
EXEMPT LADDER
EXEMPT STATUS
EXEMPTION
EXENTERATE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید