دیکشنری
داستان آبیدیک
exorcize
ɛksɔɹsa͡iz
فارسی
1
عمومی
::
راندن، ازروح پلیدرهاكرد، دفع كردن، بیرون كردن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXOMPHALUS
EXONERATE
EXONERATION
EXONERATIVE
EXONIC SPLICING ENHANCER
EXONUCLEASE
EXOPATHIC
EXOPHTHALMOS
EXORABLE
EXORBITANCE
EXORBITANT
EXORCISE
EXORCISE OUT OF
EXORCISM
EXORCIST
EXORCIZE
EXORDIAL
EXORDIUM
EXOSKELETON
EXOSMOSIS
EXOSOME
EXOSPHERE
EXOSPORE
EXOSTOSIS
EXOSYSTEM
EXOTERIC
EXOTERICAL
EXOTERICS
EXOTHERM
EXOTHERMAL
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید