دیکشنری
exposed to risk
ɪkspozd to ɹɪsk
فارسی
1
عمومی
::
در معرض خطر
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EXPORT MARKETING MANAGER
EXPORT PROCESSING ZONE
EXPORT SALES
EXPORT SELLING
EXPORT TO
EXPORTABLE
EXPORTATION
EXPORTED WATER
EXPORTER
EXPORTS OF GOODS AND SERVICES
EXPOSAL
EXPOSE
EXPOSE OR TO
EXPOSE TO A DISEASE
EXPOSED
EXPOSED TO RISK
EXPOSITION
EXPOSITIVE
EXPOSITOR
EXPOSITORV
EXPOSITORY
EXPOSTULATE
EXPOSTULATE ABOUT
EXPOSTULATION
EXPOSTULATOR
EXPOSTULATORY
EXPOSURE
EXPOSURE COEFFICIENT
EXPOSURE DISTRIBUTION
EXPOSURE DRAFT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید