داستان آبیدیک

expressive


فارسی

1 عمومی:: اشاره‌كننده‌، حاكی‌، پرمعنی‌، رسا، مشعر

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: شیوا

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   adj. VERBS be | become ADV. deeply, highly, very, wonderfully She has a wonderfully expressive voice. | emotionally PREP. of His art is deeply expressive of emotions.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code