دیکشنری
داستان آبیدیک
eyesore
a͡isɔɹ
فارسی
1
عمومی
::
مایه نفرت، (مم) چشم درد، چیز بدنما
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EYELETEER
EYELID
EYELIDS
EYELINER
EYEPIECE
EYES
EYES ARE BIGGER THAN STOMACH
EYES LEFT
EYES LIKE SAUCERS
EYES LIKE TWO BURNT HOLES IN A BLANKET
EYES RIGHT
EYES RIGHT!
EYESERVANT
EYESHOT
EYESIGHT
EYESORE
EYESPOT
EYESTRAIN
EYESTRINGS
EYETEETH
EYETOOTH
EYEWASH
EYEWINK
EYEWINKER
EYEWITNESS
EYOT
EYRE
EYRIE
EZEKIEL
EZRA
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید