دیکشنری
داستان آبیدیک
faster
fæstəɹ
فارسی
1
عمومی
::
روزه دار، روزه گیر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FAST MOVING GOODS
FAST ONE
FAST TALK INTO
FAST TALK OUT OF
FAST TRACK
FAST TWITCH
FAST TWITCH FIBERS
FAST WIRELESS CHARGING
FASTEN
FASTEN DOWN
FASTEN ON
FASTEN TO
FASTEN UP
FASTENER
FASTENING
FASTER
FASTER AND FASTER
FASTEST GROWING
FASTIDIOUS
FASTIDIOUSLY
FASTIDIOUSNESS
FASTIDIUM CIBI
FASTIDIUM POTUS
FASTIGIAL NUCLEUS
FASTIGIATE
FASTIGIUM
FASTING
FASTING BLOOD GLUCOSE
FASTNESS
FASTON TAG
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید