دیکشنری
داستان آبیدیک
fastigiate
fæsta͡id͡ʒət
فارسی
1
عمومی
::
(گش) راست بالا رونده، بشكل مخروط، نوك دار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FASTEN DOWN
FASTEN ON
FASTEN TO
FASTEN UP
FASTENER
FASTENING
FASTER
FASTER AND FASTER
FASTEST GROWING
FASTIDIOUS
FASTIDIOUSLY
FASTIDIOUSNESS
FASTIDIUM CIBI
FASTIDIUM POTUS
FASTIGIAL NUCLEUS
FASTIGIATE
FASTIGIUM
FASTING
FASTING BLOOD GLUCOSE
FASTNESS
FASTON TAG
FASTSIM ALGORITHM
FAT
FAT AND HAPPY
FAT AND SASSY
FAT AS A PIG
FAT BASED CENTRES
FAT BASED FILLINGS
FAT BLOOM
FAT BURNING ZONE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید