دیکشنری
داستان آبیدیک
fated
fe͡itɪd
فارسی
1
عمومی
::
محكوم )بفنا(، مقدر
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FAT WEIGHT
FAT WITTED
FAT WORK
FATA MORGANA
FATAL
FATAL ERROR
FATALISM
FATALIST
FATALISTIC
FATALITY
FATALLY
FATBACK
FATE
FATE IS SEALED
FATE WORSE THAN DEATH
FATED
FATEFUL
FATF
FATHER
FATHER FIGURE
FATHER FIXATION
FATHER IMAGE
FATHER IN LAW
FATHER OFF
FATHER ON
FATHER SON GRANDSON RELATIONSHIP
FATHERHOOD
FATHERHOOD OR SHIP
FATHERLAND
FATHERLESS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید