دیکشنری
داستان آبیدیک
fidge
fɪd͡ʒ
فارسی
1
عمومی
::
fidget=
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FIDDLE
FIDDLE AROUND
FIDDLE AWAY
FIDDLE BOW
FIDDLE FADDLE
FIDDLE HEAD
FIDDLE HEADED
FIDDLE WHILE ROME BURNS
FIDDLE WITH
FIDDLEBACK
FIDDLER CRAB
FIDDLESTICK
FIDDLING
FIDEISM
FIDELITY
FIDGE
FIDGET
FIDGET AROUND
FIDGET WITH
FIDGETINESS
FIDGETY
FIDUCIAL
FIDUCIALS
FIDUCIARY
FIDUCIARY FUNDS
FIE
FIE UPON
FIEF
FIELD
FIELD ALLOWANCE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید