دیکشنری
fierily
fiɹɪli
فارسی
1
عمومی
::
ازروی اتش مزاجی، بتندی، بطوراتشین
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FIELDFARE
FIELDPIECE
FIELDS HAVE EYES, AND WOODS HAVE EARS
FIELDSMAN
FIELDWORK
FIELO HOSPITAL
FIEND
FIENDISH
FIENDISHLY
FIENDISHNESS
FIENDLIKE
FIERCE
FIERCELY
FIERCENESS
FIERI FACIAS
FIERILY
FIERINESS
FIERY
FIESTA
FIFA BALLON D'OR
FIFA WORLD PLAYER OF THE YEAR
FIFE
FIFER
FIFFIN
FIFTEEN
FIFTEENTH
FIFTH
FIFTH COLUMN
FIFTH WHEEL
FIFTHLY
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید