دیکشنری
داستان آبیدیک
fillings
فارسی
1
صنایع غذایی
::
مغزی ها
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FILLBELLY
FILLED
FILLED TO THE BRIM
FILLED WITH WATER
FILLER
FILLER MATERIAL
FILLER METAL
FILLER WIRE
FILLET
FILLET WELD
FILLETING
FILLING
FILLING FATS
FILLING MASSES
FILLING STATION
FILLINGS
FILLIP
FILLISTER
FILLY
FILM
fiLM BADGE MONITORING
FILM COMMISSION
FILM HOUSE
FILM MUSIC
FILM OVER
FILM PALETTE
FILM READER
FILM RECOMMENDATION
FILM RECORDER
FILM RESISTOR
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید