دیکشنری
filtrable
fɪltɹe͡ibəl
فارسی
1
عمومی
::
تصفیه پذیر، (filterable=) قابل پالایش، صافی كردنی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FILTER TIPPED
FILTER TYPE
FILTERABLE
FILTERATION
FILTERBANK
FILTERING
FILTERINGPAPER
FILTERPAPER
FILTERPRESS
FILTH
FILTHILY
FILTHINESS
FILTHY
FILTHY LUCRE
FILTHY RICH
FILTRABLE
FILTRATE
FILTRATION
FILUM
FIMBRIA
FIMBRIAL
FIMBRIATE
FIMBRIATED
FIMBRIATION
FIMBRILLATE
FIN
FIN BACK
FIN DE SIECLE
FIN FISH
FIN FOOTED
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید