دیکشنری
داستان آبیدیک
fimbria
fa͡imbɹiə
فارسی
1
عمومی
::
ریشه، حاشیه ریشه دار، کرک، پره، شرابه
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FILTERBANK
FILTERING
FILTERINGPAPER
FILTERPAPER
FILTERPRESS
FILTH
FILTHILY
FILTHINESS
FILTHY
FILTHY LUCRE
FILTHY RICH
FILTRABLE
FILTRATE
FILTRATION
FILUM
FIMBRIA
FIMBRIAL
FIMBRIATE
FIMBRIATED
FIMBRIATION
FIMBRILLATE
FIN
FIN BACK
FIN DE SIECLE
FIN FISH
FIN FOOTED
FIN PASSAGE
FIN RAY
FINABLE
FINAGLE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید