داستان آبیدیک

fisherman


فارسی

1 عمومی:: صیاد ماهی‌، كرجی‌ ماهیگیری‌، ماهی‌ گیر

شبکه مترجمین ایران

2 ورزش و تربیت بدنی:: ماهیگیر, ماهیگیر بطور اعم یعنی مرد یا زنی که به ماهیگیری می پردازد خواه بصورت ورزشی ویا حرفه‌ای.

کتاب اصول و فنون ماهیگیری ورزشی تالیف عبدالعلی یزدانی

english

1 general:: noun fish catcher: The fisherman was very successful.

Simple Definitions

2 general::   noun ADJ. keen | expert, skilled | local Local fishermen are protesting about the latest government regulations. | commercial | deep-sea | fly- A keen fly-fisherman caught a record-sized salmon. FISHERMAN + VERB catch sthJOB

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code