دیکشنری
داستان آبیدیک
flamen
flʌmen
فارسی
1
عمومی
::
(روم قدیم) كاهن معبد یكی از خدایان
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FLAMBOYANT
FLAMBOYANTE
FLAME
FLAME CULTIVATOR
FLAME JETS
FLAME PROJECTOR
FLAME RETARDANT
FLAME SPECTROPHOTOMETRY
FLAME THROWER
FLAME TREE
FLAME UP
FLAME WITH ANGER
FLAME WITH LUST
FLAME WITH RESENTMENT
FLAME WITH VENGEANCE
FLAMEN
FLAMENCO
FLAMEOUT
FLAMEPROOF
FLAMING
FLAMINGO
FLAMMABILITY
FLAMMABLE
FLAMMABLE SUBSTANCE
FLAMMENWERFER
FLAMY
FLANERIE
FLANEUR
FLANGE
FLANGE PLATE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید